تجربه ی رفتن به زیر تیغ جراحی احمقانه بود ولی من به جرگه احمق ها پیوستم و خداروشکر پشیمان نیستم هیییییچ برام خاطره جلبی هم رقم خورد استرس که داشتم قابل کتمان نیست هشت ساعت ناشتا و صبح ساعت هفت با مادر و پدر عازم کلینیک پرستارها مهربان گرفتن پک لباس و دمپایی و تاکید بر اینکه باید تمااااام لباسهایت را در بیاری و اینهارو بپوشی شلوار لباس پشت باز و کلاه و بعد روی تخت خوابیدم چندی گذشت پرستار گفت, ...ادامه مطلب
ینی تو این دوره زمونه کسی وبلاگ داره در این که من درد بی عشقی دارم شکی نیست بی ربط قدیما فیلم های سینمایی می ساختن چه قشنگ واسه بچه ها و چه قدر خاطره قشنگ واسه ما ساختن از الو الو من جوجو ام و کلاه قرمزی و گلنار و من زمین را دوست دارم و دو نفر و نصفی و مریم و میتیل و کیسه برنج و تعطیلات تابستان این دوتای اخر فیلمایی بود که با پدر رفتیم تهران و احتمالن به خاطر اینکه یه جایی بریم که بعد از دندون پزشکی هم پدر خستگی در کنه و هم من حوصلم سر نره می رفتیم و من هیچ یادم نمیره من در حالی که اخر فیلم کلی حال میکردم و خوشحال برمی گشتم به پدر نگاه می کردم ببینم اونم به اندازه من از فیلم خوشش اومده یا نه ک,سینما,کودکی,خوش,حال ...ادامه مطلب
ما در زمینه درس کلن داریم در جا میزنیم و شاخ پوپوزال رو نشکوندیم هیچ کلن رویتش هم نکردیم خوب این از یه لحاظایی خوب نیس ولی لایف ایز بیوتیفول با دوستم در اتاقیم و همه چیز به طرز قابل قبولی رو به راهه شکر خدا که همه در کنار همیم شاد و سلامت شکر که هلیا سلامته پی نوشت : یه سری فکر از پایه و بن بیخودی میاد تو ذهنم باید ذهن را گرد گیری کرد و میکرب زدایی نمود,نی نی تازه به دنیا اومده,نی نی تازه متولد شده,نی نی تازه بدنیا اومده ...ادامه مطلب
من صدبارتوبه کردم باز باز باز خواهم آمد.... اینکه توی این دنیایی را باید قدر دانست و مانند یک شاهزاده زیست مانند یک شاهزاده برخیز ترجمه ها را انجام بده چهارشنبه 18 فروردین که امرووووزه باس تموم شه پ ن : ینی شوما باید بنویسی اینجا که تموم شدامروز کارت وگرنه نه من نه تو, ...ادامه مطلب